سه. وقتی کوچیک بودم به صورت کاملن default فکر میکردم که دو کلمهی "دور" و "دیر" هم برای زمان به کار میرن و هم برای مکان؛ و تنها فرقشون اینِ که "دور" رسمی و کتابیِ، ولی "دیر" خودمونی و محاورهای! هر بار هم که مادرم بهم میگفتن: «دیر نه، دور!» فکر میکردم منظورشون اینه که رسمی حرف بزنم و هر بار هم که میگفتن: «دور نه، دیر!» با خودم میگفتم آخرش باید رسمی حرف بزنم یا نه! :-| خلاصه اینکه این پیشفرض پسِ ذهنم بود تا اواخر دبستان که بالاخره فهمیدم هر کدومشون برای کدوم مورد به کار میره. شاید به این موضوع دقت کرده باشید و شاید هم نکرده باشید، ولی استفادهی اشتباه از این دو کلمه در جاهای مختلف (از کتاب گرفته تا تلویزیون) بسیار چیز رایجیِ و هر روز تکرار میشه.
#راه_دیرِ_دور_شده یا #راه_دورِ_دیر_شده (-:
چهار. مکالمه به وقتِ صبحهایِ اوایل دبستان و قبل از آن! وقتی که میخواستم سریع صبحانهام رو بخورم و برم مهدکودک یا مدرسه. من و مادرم.
- (لیوان چایی را به دهنش نزدیک میکند) آخ!
+ سوختی؟ میخوای آب بریزم توش زود یخ بشه؟
- نه؛ شکر بریزید شیرین هم بشه ^__^
+ چی؟! (قهقهه میزند!)
بله؛ یکی از نظریات default دیگهی ذهنم این بود که شکر علاوه بر شیرین کردن چایی، اون رو سرد هم میکنه! با وجود اینکه یادم نمیاد هیچوقت این اتفاق برام افتاده باشه، ولی نمیدونم چرا تا مدت مدیدی این نظریه رو برای خودم داشتم و وقتی میخواستم چاییم زودتر سرد بشه، ناخواسته میرفتم سراغ شکرپاش؛ حتی وقتی اونقدر بزرگ شده بودم که میفهمیدم این کار اثری نداره :-|
اما گذشت و گذشت تا رفتم راهنمایی و یه روز توی زنگ علوم، معلممون گفت که حل شدن شکر در آب یه فرآیند گرماگیره و برای همین دمای آب رو کم میکنه؛ پس اگه صبح عجله دارید و میخواید سریع چاییتون رو بخورید و بیاید مدرسه، اون رو شیرین کنید! (-: هرچند این تغییر دما اونقدر محسوس نیست، ولی بازم گواه اینِ که پیشفرض کودکیم درست بوده!
#کارهای_کودکان_را_الکی_هم_که_شده_جدی_بگیریم!