امید ظریفی

امید ظریفی
سَرگَشتِۀ مَحض‌ایم و دَرین وادیِ حِیرَت
عاقِل‌تَر اَز آن‌ایم کِه دیوانِه نَباشیم

حتا هنوز هم، هم‌چنان همین!
تا ببینیم خدا چی می‌خواد...
بایگانی
پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۴:۳۸ ب.ظ

غمِ حقیقت یا موفقیت؟

بخشی از فصل اول (دیالکتیک در یونان قدیم) کتاب دیالکتیک، نوشتۀ پل فولکیه: 

[...] سفسطه یعنی "هنر گماردن منطق در خدمت منافع خود". [...] کلمۀ "سوفسطایی" (Sophiste) در ابتدا معنی ناخوشایندی نمی‌داده است. کلمه‌ای که سوفسطایی از آن مشتق شده "Sophos" است به معنی بخرد و دانشمند است و سوفسطایی یعنی کسی‌که بخردی و دانش تعلیم می‌داده است. و نیز وعده می‌داده است که جوانانی را که به او می‌سپارند بهتر خواهد ساخت. اما "بهتر" یعنی چه؟ در اینجا "بهتر" به معنی آرمانی نیست، بلکه چون سوفسطاییان بدبین و اهل مصلحت بوده‌اند، تنها آرزوی‌شان این بوده که شاگردانشان را برای موفقیت در زندگی سیاسی و رسیدن به قدرت تربیت کنند. به‌عقیدۀ اینان، حقیقت مطلقی در کار نیست. بنابه گفتۀ مشهور پروتاگوراس، «انسان معیار هرچیزی است.» هرآنچه برای یک نفر یا یک شهر درست است برای همه درست است. پس باید به کسانی که دستیابی به مقامات بالا برایشان مقدور است بقبولانیم که آنچه را برای من خوب است درست و عادلانه تشخیص دهند. به‌تدریج سوفسطاییان معنی ابتدایی لقب خود را فراموش کردند و تقریباً چیزی جز سخن‌پرداز نماندند: دیگر مسئله این نبود که شاگردان خود را متوجه اصول استوار گردانند، بلکه بیش از هرچیز می‌خواستند در آن‌ها مهارت در سخنرانی به‌وجود آورند، به‌طوری‌که بتوانند بر مجالسْ ریاست کنند. در آن‌ها هیچ سودای علمی یا فلسفی باقی نماند. از پیشگامان خود فقط چیزهایی را یاد می‌گرفتند که در فلان موقعیت ممکن بود مخالف را دچار محظور کند. دیالکتیک در اندیشۀ آنان به‌صورت فن سخنوری و محاجه درآمد: غمِ حقیقت در میان نبود، مهم موفقیت بود.

بدین‌گونه، بنا به نوشتۀ افلاطون، کلمۀ سوفسطایی مفهوم ناخوشایندی یافت. سوفسطایی کسی است که منظماً برای رسیدن به هدف‌های خود می‌کوشد و به دلایل فریبنده‌ای دست می‌آویزد که فقط به ظاهر معتبرند و آن را سفسطه می‌گویند. بدین‌گونه، سفسطه، دیالکتیکی است بی‌اعتنا به حقیقت، و در خدمت منافع کسی‌که آن را به‌کار می‌برد و آماده برای اثبات آن چیزی است که لحظه‌ای پیش مردود دانسته بود.

 

حرف اضافه‌ای ندارم. فقط این‌که، آیا شما هم دارید به همون چیزی فکر می‌کنید که من دارم فکر می‌کنم؟!

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۰۲/۱۴
امید ظریفی

نظرات (۳)

من به صورت نسبتاً سمبلیک به دانشگاه امام صادق فکر می‌کنم. ((:


غمِ حقیقت؟

پاسخ:
خب، جالب شد! (-:
برای خود من وضعیت فعلی science و به‌صورت کلی، کل دنیای مدرن دوروبرمون‌ه!

انگار که!...

من دلم برای علم امروز کمی تا قسمتی میسوزه، در زنجیر ها و چارچوب ها  گرفتار شده. کسی حوصله ی خرق عادت در دنیای علم رو نداره، همون جوری باید بری جلو که بقیه رفتن، یا جا پای قدم های اونها میذاری یا محکومی به غلط بودن.

 

پ.ن. لفظ ِ دیالکتیک هنوز برای من سواله، اینکه چه جاهایی به کار میبریمش؟

پاسخ:
من هم روزبه‌روز دارم بیش‌تر و بیش‌تر این حس رو می‌گیرم. ولی در چنین نقطه‌ای ایستادن خیلی کار سختی‌ئه. چنین ادعایی رو کردن هم نیازِ بسیاری به احاطه‌داشتن به موضوعات مختلف داره. به‌شخصه احساس می‌کنم هنوز خیلی باید بخونم و بشنوم و ببینم تا بتونم به یه جهان‌بینی درست‌وحسابی که جای‌گاه علم هم توی اون دقیقن مشخص باشه برسم.   

دربارۀ دیالکتیک هم صرفن در همین حد بگم که کل همین کتاب دربارۀ مشخص‌کردن معنای دیالکتیک‌ در طول زمان‌ه، از یونان باستان تا الآن. من هم اون‌قدری تسلط روی این داستان ندارم که بتونم توی چند جمله خلاصه کنم کار رو. فعلن می‌تونم برم بالای منبر فقط، که اون هم این‌جا سخت‌ه!
۱۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۱:۱۴ احسان ابراهیمیان

تصور من اینه که همه فلاسفه حتی متعهدترین اونها در یه سطح ناخودآگاهی در حال استدلال برای چیزی هستند که دوست دارن درست باشه، اون عقل آزاده‌ای که بتونه مستقل از منافع و ترجیهات زمینه‌ی زندگی خودش اندیشه و استدلال و عمل کنه بسیار بسیار چیز نادر و کمیابی هستش (به قول خارجی ها If there is any :)) )، منتهی سوفسطایی خودآگاه این کارو میکردن واسه همین خیلی ناخوشآیندتر هم به نظر میان :))

پاسخ:
هم‌راه‌ام من هم. به‌نظرم اگه این‌طور نباشه باید تعجب کنیم.
هرچند به‌صورت طبیعی چیزی جز این به آدم منتقل می‌شه وقتی توی اجتماع‌ه. (-:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">