امید ظریفی

امید ظریفی
سَرگَشتِۀ مَحض‌ایم و دَرین وادیِ حِیرَت
عاقِل‌تَر اَز آن‌ایم کِه دیوانِه نَباشیم

حتا هنوز هم، هم‌چنان همین!
تا ببینیم خدا چی می‌خواد...
بایگانی

۷ مطلب با موضوع «گالیلئونل» ثبت شده است

سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۴۹ ب.ظ

همین‌قدر خودمرکزجهان‌بین!

هرموقع توی خوندن یه متن علمی می‌بینم که یه فاصله‌ای با یکای AU (واحد نجومی یا Astronomical Unit، که برابره با فاصلۀ زمین تا خورشید) نوشته شده، یاد مرحوم شاه هنری اول انگلستان می‌افتم... خدابیامرز یه روز از خوابِ ناز پا شد و در حالی که داشت به بدن‌ش کش و قوس می‌داد، نه گذاشت و نه برداشت و فاصلۀ بین دماغ و نوک انگشت شست مبارک رو گذاشت یه یارد!

۱ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۴۹
امید ظریفی
دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۲۴ ب.ظ

اصلن بگو اینجکتیو

از همان زمانی که کودکی خردسال بیش نبودم، از همان زمانی که یک توپ داشتم و در خانه با خودم فوت‌بال بازی می‌کردم و مثل الآن با برداشتنِ دو قدم کلِ عرض خانه طی نمی‌شد، از همان زمانی که به‌تازگی با مفهوم نگاشت بین دو مجموعه آشنا شدم، هیچ‌موقع آب‌م با عبارتی که برای نگاشت‌های یک‌به‌یک به‌کار می‌بردیم (و می‌بریم) توی یک جوب نرفت. منظورم همین «یک‌به‌یک» است! طبق تعریف، نگاشتی را یک‌به‌یک می‌نامیم که هر عضو برد دقیقن مربوط به یک عضو دامنه باشد، و نه برعکس! یعنی نگاشت یک‌به‌یک نگاشتی نیست که در آن هر عضو دامنه دقیقن به یک عضو برد برود، بل‌که برعکس است، یعنی همان‌طور که گفتم نگاشتی است که هر عضو برد دقیقن از یک عضو دامنه بیاید. مغایرت این دو مورد را به‌راحتی می‌توانید در شکل پایین ببینید. چپی منطبق با تعریف اول است و راستی منطبق با تعریف دوم، و ما را کار با تعریف اول است و نه تعریف دوم!

حال خودتان را با وجدان‌تان تنها می‌گذارم، بینکم و بین‌الله، «یک‌به‌یک» کدام تعریف را در ذهن مبارک‌تان متبادر می‌کند؟! معلوم است که دومی! این شد که از همان دوران خردسالی با این یک‌به‌یک چپ افتادم. در ابتدا گمان می‌بردم عزیزان مَتِمَتیشِنی که عبارت اصلی را از لاتین به فارسی برگردانده‌اند خودشان در دام آموزشی افتاده‌اند، اما وقتی دیدم عزیزان مَتِمَتیشِنِ آن‌وری هم از همان اوان کار عبارت one-to-one را برای این داستان به‌کار برده‌اند فهم‌م بیجک گرفت که این رود از سرچشمه گِل‌آلود است! گویی خود مرحوم گاوس هم در دام آموزشی افتاده!

اما چندی پیش به‌لطف حاشیۀ یکی از صحیفه‌های عالم بزرگ‌وار و عزیز، علامه شان کرول، جای‌گزینی نیک برای این این عبارت مذموم پیدا کردم. حضرت در صحیفه‌شان به همین اهمال در نام‌گذاری اشاره کرده‌اند و پیش‌نهاد داده‌اند که به‌جای نام فعلی، از one-from-one یا یک‌ازیک استفاده کنیم که همانا دقیقن سازگار با اصل تعریف است، یعنی هر دانۀ برد دقیقن از یک دانۀ دامنه می‌آید. هم‌چنین در ادامه برای کسانی که موتور مغزشان از چپ به راست کار می‌کند و می‌پسندند از دامنه شروع کنند و به برد بروند، نام two-to-two یا دوتابه‌دوتا را پیش‌نهاد می‌دهند، که یعنی هر دوتایِ ناهم‌سانِ دامنه به دوتایِ ناهم‌سانِ برد می‌روند، که همانا هم‌ارز با اصل تعریف است.

باشد تا این نام‌گذاری‌های نزدیکِ ذهن را ارج بنهیم، و هم‌چنین باشد تا جماعت ساینتیست کمی بیش‌تر با مقولۀ زبان سروکله بزنند تا مفهومی به این راحتی را در مغز علم‌‌آموزانِ جوان آگراندیسمان نسازند! باقی بقا...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۲۴
امید ظریفی
چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۱۳ ب.ظ

ریضـــ پلاس ـــفیز

رابرت دایکراف توی یه قسمت از سخنرانی آغازین خودش توی همایش The Universe Speaks in Numbers، که چند روز پیش توی IAS برگزار شد، یه دیالوگ جالب از فاینمن و عطیه گفت که نقل به مضمون‌ش می‌کنم.

 

ریچارد فاینمن: برای کسانی که خیلی از ریاضیات سر در نمی‌آورند بسیار سخت است که زیبایی‌های طبیعت، عمیق‌ترین زیبایی‌های طبیعت، را احساس کنند... اگر شما می‌خواهید برای قدردانی از طبیعت به مطالعه‌ی آن بپردازید، باید بتوانید به زبانی که او صحبت می‌کند، صحبت کنید... با این حال، من فکر می‌کنم اگر در حال حاضر تمام ریاضیاتی که تا کنون فراگرفته‌ایم یک‌باره از بین برود، فیزیک فقط به مدت یک هفته عقب می‌ماند!

مایکل عطیه: البته این یک هفته همان هفته‌ای است که خدا در آن جهان را آفرید!

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۱۳
امید ظریفی
سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۸، ۰۶:۰۳ ب.ظ

ملایِ فیزیک‌دان!

روزی حکیمی در جمع مریدان، بعد از بسم الله، سخنان خود را این‌گونه آغاز کرد:

«بگذارید با حکایتی از ملانصرالدین عقده‌ی سخن بگشایم. گویند روزی ملا به بازار رفت و مقداری چغندر و هویج و شلغم و ترب خرید. سپس آن‌ها را در خورجینی ریخت و آن خورجین به دوش گرفت و سوار الاغ‌ش شد و به طرف خانه راه افتاد. در بین راه، یکی از دوستان‌ش که آن حال را دید، ندا سر داد: «ملاجان! چرا خورجین را به ترک الاغ نمی‌اندازی که آسوده‌تر باشی؟» ملا پاسخ داد: «دوست عزیز! من مرد منصفی هستم. خدا را خوش نمی‌آید که هم خودم سوار الاغ شوم و هم خورجین را روی حیوان زبان‌بسته بیندازم!»

باری، از حکایت بالا مبرهن می‌شود که ملا شهود فیزیکیِ درست‌وحسابی‌ای نداشته؛ هرچند الاغ‌ش حتمن درک می‌کرده که خورجینِ روی دوش ملا و خورجینِ روی ترک خودش، برای او فرقی ندارد. این یعنی الاغ ملا از خود ملا بیش‌تر می‌فهمد!

اما دست نگه دارید عزیزانِ من...

بیایید کمی دقیق‌تر به این حکایت نگاه کنیم. باری، توصیف و نتیجه‌گیری بالا صحیح است، اما تا زمانی که گرانش را در سطح زمین ثابت فرض کنیم! از آن‌جایی که هرچه از سطح زمین بالاتر برویم وزن چیزها کم‌تر می‌شود، به این نکته پی می‌بریم که اتفاقن حرف ملا درست است و خورجین روی دوش ملا سنگینی کم‌تری برای الاغ دارد تا خورجین روی ترک خود الاغ!»

به این‌جای صحبت‌ها که رسید، نیمی از مریدان جامه دریدند و سر به خیابان‌های اطراف گذاشتند و نیم دیگر گوگل‌های خود را بالا آورده و مشغول جست‌وجوی زمان حیات ملا شدند که اگر قبل از نیوتن می‌زیسته، کپی‌رایت قانون گرانش را از وی صلب سلب کرده و به ملا بسپارند!

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۸ ، ۱۸:۰۳
امید ظریفی
دوشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۷، ۰۴:۱۷ ب.ظ

ژولِ دولتی

خوبیِ ترمودینامیک (و کلن فیزیک) این‌ه که ضریب تبدیل واحدها به هم، همیشه ثابت بوده و به یاری خدا و همت فیزیک‌دانان، ثابت خواهد بود. دقیقن بر خلاف ضریب تبدیل نرخ ارز توی کشورمون! مثلن یک ژول همیشه 3600 وات‌ساعت بوده و هست. امکان نداره که یک زمانی فیزیک‌دان‌ها با هم تَکرار کنن و شب بخوابن و صبح بیدار بشن و ببینن که مثلن هر ژول شده 8700 وات‌ساعت! و خب این خیلی خوب‌ه؛ چون نشون می‌ده که بازارِ ژول همیشه توی تعادل‌ه و هیچ‌موقع نیاز نمی‌شه که فیزیک‌دان‌ها برای تعدیلِ اقتصادِ انرژی‌شون دست‌به‌دامنِ ژولِ دولتی یا ژولِ جهانگیری بشن. والا!

 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۱۷
امید ظریفی
پنجشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۱۷ ق.ظ

واژه‌ی «فیزیک»

فیزیک: physics | فَی+زیک= سایه + پرنده‌ی کوچک= پرنده‌ی سایه‌ای، پرنده‌ی سیاه؛ در متون قدیم به معنی «خفاش» هم آمده است.

فیزیک‌دان: غذای همان پرنده؛ دانه‌ای که پرنده‌ی بالا تناول می‌کند.

متافیزیک: پرنده‌ای که رنگ پرهایش متالیک است.

بیوفیزیک: جمله‌ای دستوری در زبان محلی؛ به معنیِ «آهای پرنده! بیا این‌جا!» 

مکزیک: پرنده‌ای که شغل‌ش مکانیکی است.

موزیک: مویِ پرنده یا پرِ پرنده!

فیزیولوژیک: پرنده‌ای را گویند که دوستان خودش را گم کرده و سرگردان شده!

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۷ ، ۰۱:۱۷
امید ظریفی
شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۵ ب.ظ

PseudoPhysicalPost

عبارتِ

«غصه نخور! یا خودش می‌آد، یا نامه‌ش. بالاخره همه‌چی درست می‌شه.»

در زبانِ فیزیک‌خوانان، می‌شه:

«غصه نخور! یا جرم‌ش می‌آید، یا انرژی‌ش. بالاخره همه‌چی پایسته‌س!»

والا...!

 

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۲۱:۲۵
امید ظریفی