امید ظریفی

امید ظریفی
سَرگَشتِۀ مَحض‌ایم و دَرین وادیِ حِیرَت
عاقِل‌تَر اَز آن‌ایم کِه دیوانِه نَباشیم

حتا هنوز هم، هم‌چنان همین!
تا ببینیم خدا چی می‌خواد...
بایگانی

۱ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۱، ۰۶:۳۶ ب.ظ

با سیاوش!

دلیلی برای نوشتن این کلمات ندارم جز این‌که همین‌طور دیدم دوست دارم زمستانِ این سالِ این‌جا با سکوت تمام نشود.

یکی از جمعه‌های دی‌ماه بود. با دکتر و راحله داخل مترو نشسته‌بودیم، خسته و کوفته در حال بازگشت از کلکچال، که سروکلۀ پیرمردِ تکیدۀ قدخمیده‌ای پیدا شد. خودش را در کنج چسبیده به نقطۀ شروع صندلی‌ها جا کرد و به شیشۀ آن قسمت تکیه داد و سازش را درآورد و کوک کرد و سربه‌زیر شروع کرد به خواندن و نواختن. همان کلمات اولی که از دهان‌ش خارج شد مجاب‌م کرد که باید این اجرا را ثبت کنم. موبایل‌م را بیرون آوردم و دکمۀ ضبط را زدم و گذاشتم‌ش روی پای‌م:

 

دریافت - 4.5 مگابایت

 

۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۰۱ ، ۱۸:۳۶
امید ظریفی