امید ظریفی

امید ظریفی
سَرگَشتِۀ مَحض‌ایم و دَرین وادیِ حِیرَت
عاقِل‌تَر اَز آن‌ایم کِه دیوانِه نَباشیم

حتا هنوز هم، هم‌چنان همین!
تا ببینیم خدا چی می‌خواد...
بایگانی

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۴۸ ب.ظ

مرحله 1 نجوم

سلام...

بپردازیم به مرحله 1 نجوم امسال. خیلی حرف برای گفتن ندارم ولی در کل از آزمون های سال های اخیر آسونتر بود. اینقدر که من که از بعد از مرحله 2 پارسال چیزی نجوم نخونده بودم و به نوعی میشه گفت شب و روز امتحانی مطالب رو دوره کردم (یعنی دیشب و امروز صبح!) به مشکل خاصی بر نخوردم؛ و باز هم اینقدر که چند تا از سوال هارو حال نکردم حل کنم و نیم ساعت زودتر از سر جلسه بلند شدم! (البته در کل 3 نفر بودیم که من نفر آخر بلند شدم!) -بعلاوه اینکه برگه سوالات رو ازمون گرفتن. (چرا؟!)- اما در کل میشه گفت که چند تا سوال خوب و روتین هم داشت. همچنین اشتباهات تایپیش هم زیاد بود. از علامت سوال آخر سوال ها نذاشتن تا روی پاسخ برگمون که نوشته شده بود دواردهمین المپیاد نجوم و اخترفیزیک! نکته جالب آزمون هم این بود که با ربط و بی ربط برای بیشتره سوال ها یه عکس گذاشته بودن.
اما در کل نمیدونم چرا کمیته نجوم جو گیره؟! (: تقریبن کمتر مرحله یکی دیدم که سوالاتش با یه نسبت خوب بین مباحث مختلف پخش شده باشه. مثلن همین امسال نجوم کروی فقط یه سوال بود و کیهان شناسی هم در حد یکی دو تا...

بعد از آزمون هم همراه با محمدصدرا حیدری، المپیاد نجومیِ دومیِ مدرسمون که از امیدهای مدالمونه، تصمیم گرفتیم بریم شام بخوریم. اما بعد از چند قدم که جلو رفتیم، فهمیدیم که هیکدوممون حتی یک ریال هم پیشمون نیست! پس یه تاکسی گرفتیم و رفتیم خونه محمدصدرا و پول برداشتیم و رفتیم شامی خوردیم و برگشتیم خانه!

 

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۴۸
امید ظریفی
دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ب.ظ

پارادوکس شیر

امروز توی مدرسه‌مون بین بچه‌ها شیر توزیع کردند. کار بسیار نیکویی که قابل تحسین است و کمک می‌کند به رشد و ترمیم و محافظت از استخوان‌هایمان(!)، ولی از تولیدکنندگانش درخواستی دارم مبنی بر اینکه یک مقدار آب آن را بیشتر کنند (: چون واقعن شیری که مزه‌ی آب ندهد که شیر نیست!

از این‌ها که بگذریم موضوع اصلی این است که بچه‌ها مانده بودند با این (آب)شیرها چه کنند! چرا؟! چون روی درش نوشته شده بود:

تولید: 94/11/6

انقضا: 94/11/5

یعنی امروز، پنجم بهمن، تاریخ انقضای شیر بود و از این جهت ما خوشحال بودیم، چون تاریخ انقضا آن نگذشته بود و از جهتی حیران چون شیر ما فردا تولید می‌شد! در این میان عده‌ای شیر را باز کردند و نوشیدند و عده‌ای هم متفکرانه به شیر خود زل زده بودند تا فردا تولید شود و آن را بنوشند.

اما من مانده بودم تنهای تنها! اگر شیر را می‌خوردم تا تاریخ انقضایش تمام نشود، پس چی رو ‌می‌خوردم؟! چیزی که تولید نشده؟! (: و اگر صبر می‌کردم تا تولید شود، آن وقت از تاریخ انقضایش می‌گذشت و برای بدن مضر بود! و این یعنی پارادوکس شیر...! حال به نظرتان لیلی زن بود یا مرد (:

 

پ.ن: تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل...

 

۱۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۵۴
امید ظریفی