شازده کوچولو
یک سری کتابها هستن که باید هر سال خوندشون. تا پارسال، برای من، فقط شازده کوچولو توی این لیست بود؛ اما امسال کیمیاگر پائولو کوئلیو هم بهش اضافه شد. خلاصه اینکه امروز برای nامین بار شازده کوچولو رو باز کردم و شروع کردم به خوندنش و تمومش کردم. بزرگترین حسن این کار مقایسه است. مقایسهای که میتونی بین خودِ سالِ پیشت و خودِ امسالت انجام بدی. اینکه چقدر تونستی به ایدهآلهای شازده کوچولو نزدیک بشی. اینکه از اون موقع تا حالا چقدر تونستی وارد دنیای آدمبزرگها نشی. اینکه از اون موقع تا حالا چند تا گل رو اهلی کردی. اینکه از اون موقع تا حالا چقدر تونستی لبخند ستارههای توی آسمون رو ببینی. اینکه چقدر غروبها رو بیشتر دوست داری. اینکه آیا تونستی صفتهای پادشاه و مرد خودپسند و مِیخواره رو از خودت دور کنی یا نه. اینکه آیا زندگیت رو یه کلاه میبینی یا یه فیل بزرگ توی بدن یه مار!
در آخر: راز من این است و بسیار ساده است. فقط با چشم دل میتوان خوب دید. اصل چیزها از چشم سر پنهان است.