امید ظریفی

امید ظریفی
سَرگَشتِۀ مَحض‌ایم و دَرین وادیِ حِیرَت
عاقِل‌تَر اَز آن‌ایم کِه دیوانِه نَباشیم

حتا هنوز هم، هم‌چنان همین!
تا ببینیم خدا چی می‌خواد...
بایگانی
دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۵۹ ق.ظ

ناداستان؛ برشی از واقعیت

 

چند سالی است که بسامدِ شنیدنِ کلمه‌ی «ناداستان» یا «nonfiction» در بین اهالی ادب افزایش چشم‌­گیری داشته‌است. مجله‌های مختلفی در داخل و خارج از کشور به آن می‌پردازند و بسیاری از نویسندگان هم به نوشتنِ این سبکِ ادبی روی آورده‌اند. اما ناداستان، دقیقن چیست؟ برای یافتن معنیِ آن کارِ سختی در پیشِ‌رو نداریم. «nonfiction» برای انسانِ آن‌ور آبی تعریف مشخصی دارد؛ ترجمه‌ی خوبِ «ناداستان» هم ناخودآگاه ذهن انسانِ این‌ور آبی را به‌سمت درستی می‌برد. به‌صورت کلی، ناداستان یک شیوه‌ی نوشتن خلاق درباره‌ی واقعیت است که از همه‌ی عناصر داستان‌نویسی استفاده می‌کند، اما در خود هیچ رگه‌ای از خیال ندارد. به‌عبارتی مهم‌ترین عنصری که باعث تفاوت بین داستان و ناداستان می‌شود، خیال است. با این تعریف، نزدیکِ ذهن است که ناداستان محدوده‌ی وسیعی از متن‌ها را شامل ‌شود. حقیقت این است که گزارش‌نویسی، جستارنویسی (essay)، خاطره‌نویسی، روزانه‌نویسی، سفرنامه‌نویسی، خودزندگی‌نامه‌نویسی یا مموآر (memoir) همگی در دسته‌ی ناداستان قرار می‌گیرند. البته هرکدام از این موارد، تعریفِ مشخص و دقیق خود را دارند. یکی از رسالت‌های ما در ایوان این است که زین پس، در هر شماره، به تعریفِ دقیق یکی زیرشاخه‌های ناداستان بپردازیم و با معرفیِ کتاب‌ها و نوشته‌های سرآمد آن زیرشاخه، خوراک ادبی مفیدی برای مخاطبان و علاقه‌مندان به ناداستان فراهم سازیم.

 

سبکی جدید یا قدیمی؟

با تعریفی که در بالا از ناداستان ارائه شد، قابل درک است که ناداستان‌نویسی سابقه‌ی طولانی‌ای در ادبیات ایران و جهان داشته باشد؛ که همین‌طور هم هست. به‌عنوان مثال، اخوانیات و شکاریه‌ها نمونه‌ای از ناداستان‌های قدیمی فارسی هستند که البته کم‌تر به ما رسیده‌اند. هم‌چنین نویسندگان بقیه‌ی کشور‌ها هم در دهه‌های گذشته ناداستان‌های زیادی خلق کرده‌اند، اما چون این سبک ادبی به تازگی در کشور ما اهمیت پیدا کرده، صرفن چند سالی است که این نوشته‌ها در حال ترجمه‌­شدن به زبان فارسی هستند. شاید یکی از دلایلی که باعث شده در چند سال گذشته اهمیت ناداستان، هم برای ما و هم برای مردمان بقیه‌ی کشورها، چندین برابر شود، نوبلی است که خانم سوتلانا الکسیویچ، نویسنده و روزنامه‌نگار بلاروسی، در سال ۲۰۱۵ برای ناداستان‌هایش گرفت. در بین نویسندگان ایرانی نیز شاید بتوان از جلال به‌عنوان یکی از بزرگ­ترین ناداستان‌نویس­‌های معاصر نام برد؛ همو که شاه‌کارهایی همانند «یک چاه و دو چاله»، «خسی در میقات» و «سنگی بر گوری» که به‌ترتیب کتاب‌هایی در زمینه‌­ی گزارش­‌نویسی، سفرنامه‌­نویسی و خودزندگی‌نامه‌نویسی هستند را خلق کرده‌است.

 

چه کسی واژه‌ی «ناداستان» را ابداع کرد؟

هیچ‌کس به‌طور دقیق نمی‌داند! لی گاتکیند، سردبیر مجله‌ی ناداستان خلاق (creative nonfiction) در مقدمه‌ی یکی از کتاب‌هایش می‌گوید:

من از اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ از این عبارت استفاده کرده‌ام؛ گرچه اگر بخواهم زمانی را نام ببرم که استفاده از این واژه رسمی شد، باید از سال ۱۹۸۳ نام ببرم، در جلسه‌ای به فراخوانی موسسه‌ی استعدادهای ملی، برای بررسی این سوال که بورسیه‌ی متعلق به این ژانر را چه باید نامید! اولین بورسیه‌های این مرکز فقط به شاعرها و داستان‌نویس‌ها تعلق می‌گرفت؛ گرچه این مرکز مدت‌ها بود هنرِ ناداستان را به رسمیت می‌شناخت و در تلاش بود که راهی برای تعریف این شاخه پیدا کند، تا نویسندگان به‌تر بدانند چه کارهایی ارسال کنند که مد نظر قرار گیرد. «جستار» واژه‌ای بود که در ابتدا برای تعریف این‌گونه نوشته‌ها استفاده شد؛ اما جان مطلب را بیان نمی‌کرد. اساسن دانش‌گاهیان، در تمام رشته‌ها، جستار می‌نویسند. اما درواقع این‌ها نقدهایی آکادمیک بودند، نه متن‌هایی برای عموم. ستون‌نویس‌های روزنامه‌ها هم به نوعی جستار می‌نوشتند، اما این‌ها هم اغلب نوشته‌هایی بر مبنای نظرات شخصی بودند و فاقد روایت و عمقی که برای جستاری هنرمندانه لازم بود. واژه‌ی «ژورنالیسم» هم مناسب این سبک نبود، حتا با وجود این‌که به‌ترین ناداستان‌ها هم به‌نوعی نیاز به زبانی گزارش‌گونه دارند. برای مدتی، موسسه‌ی استعدادهای ملی از عبارت «حروف زیبا» استفاده کرد؛ نوعی نوشته که سبک را به محتوا ترجیح می‌دهد. پیچیدگی این واژه جذابیت‌ش را کم می‌کرد. هیچ‌کدام از این عنوان‌ها ذات این ادبیاتِ جذاب و داستان‌محور و برآمده از شخصیت را نشان نمی‌داد. نهایتن فردی نابه‌فرمان، در جلسه‌ی آن روز، اشاره کرد که در گروه زبان انگلیسی دانش‌گاه او، رای اکثریت به اصطلاح «ناداستان خلاق» است. آن فرد نابه‌فرمان من بودم! از آن زمان به بعد، نامِ پذیرفته‌شده و رایج برای این سبک نوشتاری «ناداستان خلاق» شد.

وی هم‌چنین در جایی دیگر از همین متن در توضیح عبارت «ناداستان خلاق» می‌گوید:

واژه‌ی «خلاق» در ناداستان مربوط به این است که نویسنده چه‌طور نطفه‌ی ایده‌ها را در ذهن می‌بندد، موقعیت‌ها را خلاصه، شخصیت‌ها را تعریف و مکان‌ها را توصیف می‌کند. «خلاقیت» به معنی خلق چیزهایی که اتفاق نیفتاده و توصیف و گزارشِ چیزی که آن‌جا نبوده نیست. این واژه مجوزی برای دروغ گفتن نویسنده نیست. کلمه‌ی «ناداستان» به این معناست که مطلب واقعیت دارد.

 

ناداستانِ خوب بخوانیم...

همان­‌طور که آورده شد، چند سالی است که ترجمه­‌ی ناداستان‌های خوب خارجی در کشور ما رونق گرفته است. نشر اطراف، مجموعه‌­ای دارد به نام «جستار روایی» که در آن کوشیده تا مخاطب را با سبک نوشتاری و صدای منحصربه­‌فرد جستارنویس­‌های برجسته­‌ی دنیا آشنا کند. تا کنون در این مجموعه، پنج عنوان کتاب با نام‌های «فقط روزهایی که می­نویسم»، «این هم مثالی دیگر»، «اگر به خودم برگردم»، «البته که عصبانی هستم» و «درد که کسی را نمی­‌کشد» به چاپ رسیده است. هم­چنین از ناداستان‌­نویس‌­های خوب ایرانی می‌توان به محمد قائد اشاره کرد که به­‌خوبی در آثارش حرکت را از امری شخصی شروع می­کند و سپس آن را به امور ذهنی و کلی می‌­رساند؛ چیزی که یکی از لازمه­‌های اصلی جستار است.

به­‌عنوان نکته­‌ی پایانی می­‌توان گفت که مخاطب ایرانی تقریبن به واسطه­‌ی مجله­‌ی «داستان» هم‌شهری با ناداستان آشنا شد. نخستین‌­بار در قسمت «روایت‌­های مستند» این مجله بود که به­‌صورت منظم به ناداستان پرداخته شد و ما را با ناداستان­‌نویس­‌های خوب جهان آشنا کرد. بعد از تغییرات مدیریتی­‌ای که اواسط امسال در مجموعه‌­ی مجلات هم‌شهری اتفاق افتاد و به طبع آن جای‌­گزینی کامل تیم مجله‌­ها با افراد جدید، گروه قبلی مجله‌­ی «داستان»، چندی بعد با فصل­‌نامه‌­ی «سان» به مطبوعات بازگشت. فصل­‌نامه‌­ای با همان هدف قبلی که آماده­‌کردن داستان‌­های کوتاه و متن‌­های ادبی باکیفیتِ سراسر دنیا برای خواننده­‌ی فارسی‌­زبان بود. توجه به ناداستان در سان نیز ادامه دارد و دو بخش ثابتِ «زندگی­‌نگاره» و «تک‌­نگاره»ی آن محلی است برای یافتن ناداستان‌­های خوب از نویسندگان ایرانی و خارجی.

در آخر، خبر خوب برای علاقه‌­مندان به ناداستان، فصل‌­نامه‌­ی «ناداستان» است! مجله‌­ای که باز هم حاصل کار تیم مجله‌­ی سان است و این‌­بار قرار است به‌صورت حرفه‌­ای‌­تر به مقوله‌­ی ناداستان بپردازد. اولین شماره­‌ی این مجله حوالی همین روزها و در پانزدهم اسفندماه، همراه با شماره‌­ی دوم مجله‌­ی سان، روانه­‌ی کتاب­‌فروشی‌­ها و کیوسک‌­های مطبوعاتی شد.

منبع‌ها:

نوشته­‌ی «تاریخ‌چه‌­ی نام‌­گذاری ناداستان خلاق به روایت لی گاتکیند» از وب‌گاه «ناداستان: به­‌تر از داستان»

نوشته‌­ی «پیش‌نهاد دو مجموعه جستار بسیار ارزش‌مند» از وب‌گاه «خواب‌گرد»

مصاحبه­‌ی محمد طلوعی با برنامه‌­ی تلویزیونی «کتاب‌­باز»

عکس: لوگوی مجله‌ی ناداستان

 

پی‌نوشت1: این مطلب در شماره‌ی نخست ایوان (زمستان 97) چاپ شده. (ایوان فصل‌نامه‌ای‌ست برای متن و داستان، زیر نظر کانون شعر و ادب دانش‌گاه شریف!)

پی‌نوشت2: ممنون‌م از کمک‌ها و راه‌نمایی‌هایِ پنجره می‌چکد در نوشتن این متن.

پی‌نوشت3: شما چی؟ جایی رو می‌شناسید که ناداستانِ خوب چاپ کنه یا کسی که ناداستانِ خوب بنویسه؟ این چند وقت که ناداستان‌های فارسی و انگلیسی بیش‌تری خوندم فکر می‌کنم که به شرط رعایت یک‌سری موارد، ناداستان می‌تونه به مراتب از داستان جذاب‌تر باشه. واقعیت شاید سخت یا حتا تلخ باشه، اما خوندن‌ش لذت‌بخش و دوست‌داشتنی‌ه! (-:

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۱۲
امید ظریفی

نظرات (۳)

۱۲ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۲۲ خورشید ‌‌‌
پنجره می‌چکد خواهش می‌کند. :))
ایوان مطالب تو رو با همین رسم‌الخط خودت چاپ می‌کنه؟

+ همین الآن خوندم این رو:
http://consonant.blog.ir/post/چرا-سفر-می-کنید
پاسخ:
^__^
دو تا نسخه هستن همیشه! یکی طبق رسم‌الخطِ معمولی برای ایوان، یکی طبق رسم‌الخطِ خودپسند برای این‌جا! (-:

+ من هم خوندم‌ش. جالب می‌اومد کتاب. ممنون از آقا سروش بابت نوشتن مطلب و ممنون از شما بابت معرفی وبلاگ صامت!
نمی‌دونم درباره‌ی زندگی‌نامه‌ی خودنوشت یا همون خودزندگی‌نامه نوشتید یا نه؛ ولی اگه ننوشتید بهم بگو منبع معرفی کنم، یه فصل پایان‌نامه‌ام درباره‌ی همین موضوع بوده، شاید کمکی بود براتون.
شایان ذکره این مطلبت و کلاً مطالعات ادبی‌ات که اینجا ازشون می‌نویسی برام جالبن، و موفق باشی.
پاسخ:
خواهش می‌کنم. بسیار خوش‌حال شدم (-:

+ فعلن هنوز هیچ‌کدوم معرفی نشدن. توی شماره‌ی پیشِ‌رو قراره درمورد جستار بنویسم. می‌شه مطلب شماره‌ی بعد رو اختصاص داد به خودزندگی‌نامه! حتمن خوش‌حال می‌شم از کمک‌تون.

سلام وقتتون بخیر، ممنون از مطلب خوبتون درباره ی ناداستان، راجع به جستار هم در وبلاگتون مطلب هست؟ ممنون از شما

پاسخ:
سلام...
خواهش می‌کنم. لطف دارید.
این‌جا اندکی دربارۀ جستار نوشته‌م.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">