درنگی کن!
نیمههای شب بهوقت اصفهان، لحظات پایانی فینال یورو 2020، بعد از 9 پنالتی عجیبوغریب، وقتی دوناروما آخرین پنالتی انگلیس رو هم گرفت و باعث شد ایتالیا قهرمان بشه، اولین چیزی که توجه من (و خیلیهای دیگه که پای تلویزیون نشستهبودن) رو جلب کرد، خوشحالینکردنش بود. دوربین، اول کار، کمتر از 1 ثانیه ساکای انگلیسی رو نشون داد که چهرهش پر از حسرت بود، و بعد کمتر از 2 ثانیه دوناروما رو نشون داد و بعد رفت روی خوشحالی کادر فنی ایتالیا. و چیزی که توی اون کمتر از 2 ثانیه، توسط صدها میلیون نفر دیدهشد این بود که دوناروما، برخلاف انتظار همۀ این صدها میلیون نفر، با چهرۀ خیلی جدی و بدون هیچ نمودی از خوشحالی در عضلات صورتش در حال دورشدن از دروازه بود.
همون لحظه، همین کمتر از 2 ثانیه حسابی ذهنم رو درگیر کرد. چرا؟ چون احساس همذاتپنداری عجیبی با دروازهبانِ 23سالۀ ایتالیا میکردم. دقیقهای بعد، یادداشتهای موبایلم رو باز کردم تا به بهونۀ این واکنشِ دوناروما به قهرمانی تیمش (قهرمانیای که خودش یکی از ستونهای اصلی اون بود) کمی از حسوحال لحظۀ موفقیت بنویسم. از حسوحال لحظۀ رسیدن به کامیابیِ کامل توی فرآیندی که آدم بهصورت موضعی برای خودش تعریف و برای مدتی کل زندهگیش رو وقف رسیدن به بهترین پایان برای اون کرده. از حسوحالی که آدم دقیقن در اون لحظۀ پایانیِ مطلوب داره. من خودم یکی-دوبار این حسوحال رو تجربه کردم. اگه بخوام خیلی خلاصه بگم، در عین اینکه آدم حتمن در اون موقعیت خوشحاله، اما یک پرسش بزرگ هم همون لحظه در ذهنش بهوجود میآد: «همهش همین بود؟!» پرسشی که در لحظۀ موفقیت اجازۀ شادی به آدم نمیده، چون حالا که آدم به قله رسیده، دیگه اون کوه بزرگ نه در پهنۀ آسمون که کاملن زیر پای آدمه. پرسشی که مطمئن بودم دلیل خوشحالینکردن دوناروما توی اون کمتر از 2 ثانیه بود.
بهواسطۀ همین یکی-دوبار تجربۀ شخصی میخواستم کمی از این حسوحال بنویسم. چند جملهای نوشتم و کمی بالاوپایینشون کردم، اما چون خوابم میاومد گذاشتمش کنار. در ادامۀ روز دوباره بهش برگشتم و مقداری کاملترش کردم. میخواستم یه متن تأثیرگذار و متفاوت از لحظۀ موفقیت و واکنش آدم به این پرسش بنویسم و جنبههای مختلف اون رو بررسی کنم. اما باز هم نتونستم همۀ اون چیزهایی که توی ذهنم بود رو مکتوب کنم. این شد که ولش کردم...
شاید الآن فکر کنید که، بعد از چند روز، عاقبت تونستهم اون چیزی که دقیقن توی ذهنم بود رو بهصورت کامل مکتوب کنم و حالا هم اومدم که اون رو با شما بهاشتراک بذارم... اما خیر! اینطور نیست. هنوز هم نتونستهم اون چیزی که دقیقن توی ذهنم بود رو بهصورت کامل مکتوب کنم؛ اما در لحظه دیگه انگیزهای هم برای این کار ندارم! چرا؟ چون امروز یه مصاحبه خوندم از دوناروما که دقیقن به همین سؤال جواب دادهبود که چرا بعد از پنالتی آخر خوشحالی نکرده. جوابش رو با هم بخونیم:
- I didn't celebrate on the penalty because I didn't realise we had won. I was already down after Jorginho's missed penalty and I thought we had lost, but instead I had to continue. Now, with VAR, they always look at your feet because you can't be in front of the line, so I turned to the referee to see if everything was okay. Then I saw my team-mates coming towards me and everything started from there. I didn't understand anything!
بله! خلاصه دربارۀ حسوحال اون لحظۀ دوناروما هرچی توی ذهنم رشته بودم پنبه شد! اصلن اون لحظه نفهمیدهبوده که قهرمان شدهن! (-: و خب با این وضعیت، دیگه داستان آخرین پنالتی یورو 2020 خیلی بهونۀ خوبی برای نوشتن از اون چیزهایی که دربارۀ لحظۀ موفقیت توی ذهنم میگذره نیست! اگه عمری بود، بعدن که یک بهونۀ مناسب پیدا کردم دوباره تلاش میکنم که بنویسم دربارهش. (-:
برای دیدن اون چند ثانیه از زاویۀ مناسب، میتونید روی عکس بالا کلیک کنید!