امید ظریفی

امید ظریفی
سَرگَشتِۀ مَحض‌ایم و دَرین وادیِ حِیرَت
عاقِل‌تَر اَز آن‌ایم کِه دیوانِه نَباشیم

حتا هنوز هم، هم‌چنان همین!
تا ببینیم خدا چی می‌خواد...
بایگانی
يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۰۳ ب.ظ

غمین مباش...

که فردا -یقین- فرشتۀ شعر / قسم اگر بخورد هم به جانِ ما باشد!

 

«اگر در ماه مبارک نبودیم، پیش‌نهاد می‌کردم یک قابلمه پاپ‌کورن بردارید و

عینک واقعیت مجازی‌تان را هم به چشم بزنید و سپس

خواندن این پست را شروع کنید!»

 

از دست غمت جز غم و تیمار ندارم
زانست که جز غصه مرا یار نباشد

 

هر کس که شود کشته تیغ ستم او
در مذهب عشاق گنهکار نباشد

 

در عشق رخ و زلف تو ما را همه کاریست
کاری که به از دولت بیدار نباشد

 

گر روی تو بینم همه عالم به بهشتی
جز روی تو ما را دل بیدار نباشد

 

آن را که بود عشق تو، گویی به بهشتی
دوزخ بود آن مجلس و در کار نباشد

 

در مذهب ما زهد و ورع در گرو عشق
این است که اینها همه بیکار نباشد

 

دانی که چه خیزد ز دعاهای سحرگه
تا بوی گل و ناله عطار نباشد

 

گر خلق جهانت بدهندم به امیدی
یک وعده به پرسش دل بیمار نباشد

 

از یار چو یاری طلبم، یار دگر جوی
تا یار بود یار وفادار نباشد

 

خسرو، چه کنی ناله و فریاد که روزی
یک بنده به جان ماند که دلدار نباشد؟

 

چندی پیش بود که غزل بالا را در گروهی، که خاست‌گاه‌ش همین بلاگ‌ستانِ خودمان بوده، فرستادم و نظر ملت را دربارۀ آن پرسیدم. بی‌درنگ ادبیات‌خوان گروه از صحیح‌بودن وزن ابیات تعریف کرد، اما به این موضوع هم اشاره کرد که معنی بعضی را متوجه نمی‌شود. حرفی از شاعر این ابیات نزده‌بودم. نخستین پرسشی که درمورد این موضوع مطرح شد از طرف فلسفه‌خوان گروه بود که پرسید آیا سرایندۀ این ابیات در قید حیات است یا نه. و بنده هم پاسخ دادم که باید تعریف زنده‌بودن را دقیق کرد، اما تا مرتبۀ یک زنده است، یعنی توانایی این را دارد که شعر بگوید و دوست هم دارد که به‌تر و به‌تر شعر بگوید! نمی‌دانم، شاید اگر به نحوۀ نگارش کلمات بیش‌تر دقت می‌کردند هم از همان اوان کار معلوم می‌شد که این ابیات از من نیست [که جدای از عدم رعایت بعضی مسائل نگارشی، فعلن کوتاه‌آمدن از رسم جدانویسی ما را نشاید!] اما به‌هرحال بعد از این‌که مشخص شد این غزل ربط مستقیمی به بنده ندارد، حضار راحت‌تر به نقدش برخاستند. (نظر شما دربارۀ این غزل چی‌ست؟)

با این‌که چندی از افراد گروه -شده در حد یک پیام یا ویس کوتاه- نظرشان را دربارۀ این ابیات بیان کردند، اما بار اصلی جلسۀ نقد و بررسی بر دوش ادبیات‌خوان و فلسفه‌خوان گروه بود. حرف ادبیات‌خوان گروه این بود که مقصود نهایی‌ای که پشت همۀ این داستان‌سرایی‌ها است را نمی‌فهمد. او معتقد بود که هرکدام از واژه‌هایی که در این غزل به‌کار رفته مربوط به حوزه‌های اندیشگانی خاصی‌اند و پیشینه‌ای دارند و بعید می‌داند خود شاعر دارای این پیشینۀ غنی باشد، و برای همین هم موجب سردرگمی آدم می‌شوند.

اما بعد فلسفه‌خوان گروه بود که در نخستین پیام صوتی سال جدیدش نظرات‌ش را بیان نمود. او معتقد بود که این شعر یک اثر هنری قابل ارائه نیست و بیش‌تر تظاهر به هنر است. چراکه فکر می‌کرد این اثر از درون شاعر نجوشیده و بیش‌تر یک اثر کوششی و برای تمرین شعرگفتن است. او گفت که در چندین‌باری که این شعر را خوانده، با وجود تلاش بسیاری که کرده، نتوانسته هیچ حس عاشقانه یا عارفانه‌ای را درون خود بیدار کند؛ و سپس با مقایسۀ این موضوع با شعر بزرگانی چون قیصر یا سایه، که با اندک دل‌دادنی می‌توان در روح کلمات‌شان غرق شد، اشکال را بیش‌تر از جانب فرستنده دانست و به این نکته اشاره کرد که انگار شاعر صرفن می‌خواسته یک‌سری کلمات موزون را کنار هم‌دیگر قرار دهد. در ادامه نیز پیش‌نهادی که وی برای شاعر این ابیات داشت این بود که تلاش کند سراغ مفاهیمی برود که به‌واقع از درون قلب‌ش جوشیده باشند تا بتواند به‌درستی از پس رسالتی که بر دوش‌ش است بر بیاید و مخاطب را هم با خود هم‌راه کند. درنهایت نیز با گذری کوتاه به این نکته که شعر جوان امروزی، به‌غیر از استثناهایی، نباید دارای زبانی ثقیل و دور از زبان جامعه باشد سخن‌های خود را به پایان رساند.

سپس دوباره ادبیات‌خوان گروه دست‌به‌کی‌بورد شد! او در ادامۀ صحبت‌های فسلفه‌خوان گروه گفت که چندان با این موضوع که کسی در این روزگار بخواهد تحت تأثیر شعرای قرن هفتم و هشتم شعر بگوید مشکلی ندارد، و برای مثال هم به شعرهای شاملو اشاره کرد که عمومن سنگین‌تر از زبان دوران خویش‌اند و حتا معتقد بود که همین موضوع به غنی‌ترشدن زبان زمان او کمک کرده‌است. وی پس از اشاره به این نکته که چندان قائل به تعابیر جوششی و کوششی نیست صحبت‌های نخستین خود را این‌طور تکمیل کرد که گمان می‌کند شاعر این ابیات یک‌سری احساساتی داشته که وقتی می‌خواسته آن‌ها را در قالب شعر بریزد، به‌خاطر علاقه‌ای که به وزن و سبک شعر قدما داشته، سعی کرده از کلمات و عبارات آن‌ها استفاده کند تا خود را کنار ایشان قرار دهد؛ اما درنهایت، مفاهیم و نظام نشانه‌ای آن حوزه‌ها را نابه‌جا استفاده کرده‌است و همین باعث شده که مفاهیم داخل این ابیات گنگ و حتا متناقض باشند. او معتقد بود که از طرفی پراکندگی مفاهیم بسیار زیاد است و هر بیت یک‌چیز مستقل می‌گوید، و از طرف دیگر ابهامات دستوری هم در آن یافت می‌شود و همین نشانۀ این است که شاعر کلمات را هرطور به ذهن‌ش آمده داخل وزن ریخته. و در پایان باز هم [حدس می‌زنم با کمی تعجب!] به این نکته اشاره کرد که اما وزن شعر کاملن درست است و همه‌چیز سر جایش.

 

اما پرسش نخست هنوز پابرجاست! به‌راستی سرایندۀ این ابیات کی‌ست؟ من نظرات دوستان‌م را درمورد شعر چه کسی پرسیده‌بودم؟ خب، باید اعتراف کنم که سرایندۀ این غزل کسی نیست جز یک برنامۀ کامپیوتری! بله، درست خواندید: یک برنامۀ کامپیوتری! راست‌ش را بخواهید همیشه برای من سؤال بود که با وجود این‌که وزن هر کلمه با نظمی مرتب مشخص است و بسیاری از اختیارات شاعری را هم می‌توان کاملن حالت‌بندی کرد، چرا یک نفر پیدا نمی‌شود که بنشیند و کدی بزند که بتواند کلمات را طوری پشت سر هم‌دیگر بچیند که وزن درستی داشته باشند، یعنی به‌نوعی برنامه‌ای بنویسد که شعر کلاسیک بگوید! این ایده همیشه گوشۀ ذهن‌م بود تا بالاخره مدتی پیش به‌واسطۀ یکی از فیزیک‌پیشگان ساکن برلین شخصی را پیدا کردم که در همین یکی‌دو سال اخیر چنین برنامه‌ای را نوشته، و ابیاتی که بالاتر خواندید هم یکی از تولیدات همین موجود است!

اما واقعن چه‌گونه می‌شود توسط چندخط کد شعر سرود؟! برای انجام این کار دست‌کم باید بتوانیم 3 کار را انجام دهیم. قسمت نخست تشخیص وزن است که در پاراگراف بالا مقداری توضیح‌ش دادم. می‌دانیم که وزن هر مصرعی را می‌توان درنهایت براساس کوتاه‌وبلندبودنِ هجاها به تعدادی U و – تجزیه کرد. مثلن وزن تمامی ابیات شاه‌نامۀ فردوسی

U – – U – – U – – U –

است. پس برای این‌که نتیجۀ نهایی از لحاظ وزن عروضی صحیح باشد تنها کافی‌ست از برنامه‌مان بخواهیم کلمات را به‌ترتیبی کنار هم‌دیگر بگذارد که درنهایت دارای وزن دل‌خواه‌مان باشند. قسمت دوم تشخیص قافیه و ردیف است که فکر می‌کنم برای‌تان واضح باشد که عملن راحت‌ترین مرحلۀ کار است. مثلن اگر می‌خواهیم قافیه‌هایمان منطبق بر «آسمان» باشند کافی است از برنامه‌مان بخواهیم که در آخرِ مصرع‌هایی که نیاز به قافیه دارند تنها از کلماتی استفاده کند که به «ان» ختم می‌شوند و الخ. اما سومین و مهم‌ترین و سخت‌ترین قسمت کار این است که کلمات را طوری پشت سر هم بچینیم که اگر از لحاظ معنایی و بلاغت هم می‌خورند به در و دیوار، دست‌کم از لحاظ نحوی درست باشند! یعنی برنامه‌مان بتواند نقش هر کلمه را تشخیص دهد و کلمات بعدی را منطبق بر آن‌ها انتخاب کند، و مثلن به‌جای «ما قصۀ دل جز به بر یار نبردیم» نگوید «تو قصۀ دل جز به بر یار نبردیم».

همان‌طور که گفتم بخش اصلی کار قسمت آخر است. علی‌الاصول می‌توانیم با دادن مقدار زیادی ورودی متنی (مثلن می‌توان از صفحات وب یا دیوان اشعار شاعران مختلف استفاده کرد) و استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری عمیق، کدی نوشت که یک جمله را به‌عنوان ورودی بگیرد و با یادگیری‌ای که روی پای‌گاه داده‌اش انجام داده آن یک جمله را ادامه دهد و یک پاراگراف مرتبط و بامعنی بگذارد جلویمان! اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم، دیگر اضافه‌کردن شرط وزن و قافیه کار چندان دور از ذهنی نیست و می‌توان با دادن یک بیت به‌عنوان ورودی، از برنامه خواست که به‌مقدار لازم روی همان وزن و قافیه برای‌مان بیت تولید کند! کما این‌که دیدید که کرده‌است!

پس پاسخ دقیق پرسش نخست این است که شاعر غزل بالا GPT-2.0 است! اما این‌که تلخص‌ش چی‌ست را هنوز نمی‌دانم! بله! GPT-2.0 برنامه‌ای است که توسط افشین خاشعی نوشته شده و برای شما شعر می‌گوید. نکتۀ جالب هم این‌جاست که او منطبق بر همین برنامه وب‌گاهی را طراحی کرده به‌نام بلبل‌زبان که می‌توانید الگوی بیتی که مد نظرتان است را به او بدهید و سپس پیش‌نهادهای او برای ابیات بعدی را ببینید. جالب است! نه؟!

اما شاید برای‌تان سؤال بشود که آخر یعنی چه که یک برنامۀ کامپیوتری شعر بگوید؟! یعنی همۀ احساسات و عواطف و شور حماسی‌ای که در این قرن‌ها در شعر بزرگان‌مان بوده کشک؟! خب در این‌جا به‌تان توصیه می‌کنم که برگردید و دوباره قسمت نخست این متن و نظرات ادبیات‌خوان و فلسفه‌خوان گروه‌مان را بخوانید. حرف‌های آن‌ها، بدون این‌که از این موضوع خبر داشته باشند، به‌درستی حاوی نکاتی است که نشان می‌دهد شاید یک برنامه بتواند چندکلمه را در وزن مناسب به‌کار ببرد، اما از آن‌جایی که حقیقت شعر (و به‌صورت کلی، هنر) از درون انسان می‌جوشد، متأسفانه (یا شاید هم خوش‌بختانه!) به‌هیچ‌عنوان نمی‌توان انتظار غزلی مانند غزل‌های حافظ را از این موجود داشت. پیش‌نهاد فلسفه‌خوان گروه -مبنی بر رجوع به اعماق قلب برای خلق اثری هنری- شاید برای شاعران جوان مفید باشد، اما به‌درد این دوست ما نمی‌خورد!

 

می‌شود کمی بیش‌تر و دقیق‌تر دربارۀ این داستان حرف زد، اما از آن‌جایی که خود افشین خاشعی چندین مطلب مفید و مختصر دربارۀ مراحل مختلف این کار با نتایجی که از آن‌ها به‌دست آورده نوشته، من دیگر آن‌ها را تکرار نمی‌کنم و با توضیحاتی کوتاه پیش‌نهاد می‌دهم که اگر از این موضوع هیجان‌زده شده‌اید یا دست‌کم به آن علاقه‌مندید همان مطالب را بخوانید:

• Trying RNN based character models on Persian poetry: دربارۀ یکی از نخستین مثنوی‌هایی که با این ایده و منطبق بر شاه‌نامۀ فردوسی ساخته شده.

• Detecting Persian poem metre using a sequence to sequence deep learning model: دربارۀ چه‌گونگی تشخیص وزن اشعار فارسی و رونمایی از وب‌گاه وزن‌یاب که وزن عباراتی که به او می‌دهید را می‌یابد!

• A Not-so-Dangerous AI in the Persian Language: دربارۀ این موضوع که چه‌گونه می‌توان با استفاده از یک پای‌گاه دادۀ متنی بزرگ، برنامه‌ای نوشت که با بررسی و تحلیل این داده‌ها، بتواند بعد از گرفتن یک جمله به‌عنوان ورودی، یک پاراگراف مرتبط با آن جمله به ما تحویل بدهد.

• Bolbol-Zaban - Writing Persian Poetry with AI: معرفی بلبل‌زبان به‌عنوان نخستین ربات شاعر پارسی، با همۀ کاستی‌های عاطفی‌اش!

• Writing Persian Poetry with GPT-2.0: دربارۀ کلیات وزن عروضی و چه‌گونگی کار GPT-2.0. آخر این مطلب می‌توانید یکی از شعرهای نوی ساخته‌شده توسط این دوست‌مان را هم بخوانید!

 

آخرنوشت: عنوان بیتی است از حسین جنتی؛ و شاید دیالوگی بین GPT-2.0 و برادر کوچک‌ترش GPT-3.0! (-:

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۲۸
امید ظریفی

نظرات (۷)

بابا من خیلی در معذوریت بودم. همیشه به من می‌گن خیلی خشنی و من کشتم خودم رو تا همه‌ی این‌ها رو جوری بگم که اگر به سراینده‌ش می‌رسه جریحه‌دار نکنه احساساتش رو. :| 

خیلی باحال بود =))))

پاسخ:
خواهش می‌کنم. (-:
برای همین بود که می‌گفتم بی‌پرده نقد کنید دیگه!

سلام. فکر نمی کردم بشه چنین نرم افزاری برای زبان فارسی طراحی کرد. چون گستردگی بالای لغات نداریم توی زبان فارسی. خیلی جالب بود. ممنون

پاسخ:
سلام. لطف دارید.
+ فقط این رو نفهمیدم که از چه لحاظ و نسبت به چه زبانی گستردگی لغت نداریم! 

سلام.

من هم واقعا از بیت سوم دیدم نه، این شعره خیلی یه جوریه!!! میگفتم چرا این اینقدر مبهمه. چرا حالیم نمیشه چی میگه. ولی متوجه درست بودن وزنش شدم. فقط اینکه برای بیت سوم و چهارم یک قافیه مشترک (بیدار) اومده.

سایت بلبل زبان رو هم یه امتحانی کردم. اما نتایج اصلا جالب نبود.

یه بارم یکی فنی اشکال آمد به پیش، دلش شد ز ایجاد آن ریش ریش:)))

پاسخ:
سلام...
حتمن اشکالات زیادی داره. مثلن همین قافیۀ تکراری اگه با فاصله می‌اومد به‌تر می‌بود، هرچند که به‌ترتر می‌بود که کلن از قافیۀ تکراری استفاده نمی‌شد.
آره، بلبل‌زبان هم کلی جای کار داره. فقط نکته‌ای که باید به‌ش دقت کرد این‌ه که خود ابیات بالا هم حاصل جداکردن به‌ترین خروجی‌های اجرای چندین‌وچندبارۀ برنامه‌ست. احتمالن از هر چندتا تلاش یکی‌ش قابل قبول از آب در می‌آد. پس از تلاش دست نکشید! (-:  

ولی تخلص شاعر خیالی خسرو بوده‌! :))

چه باحال بود! تمام فیلم‌ها و چیزهای این‌چنینی، پست تو‌، مدام یادمون می‌آره که چه‌قدر تجربه زیسته مهمه، که چه‌قدر هیچ‌چیز جای عواطف و درونیات یک انسان رو پر نکرده و نخواهد کرد، که پیشرفت‌ ماشین و هوش مصنوعی تا هر جا هم که پیش بره و هرچیزی رو اصلاح کنه، جای انسان واقعی رو پر نخواهد کرد. :)

و البته که به‌قول بچه‌ها می‌دونم دارم بدیهیات رو می‌گم! :)))

پاسخ:
آره، انگار خودش می‌پسنده تخلص‌ش همین باشه! (-:
دقیقن، دقیقن. (-: البته که بسیار مشتاق‌م ببینم این موجود در آینده چه‌طور رشد می‌کنه و به کجا می‌رسه.

خوبه که این برنامه (البته که هنوز خیلی جای کار داره و باید خیلی بهتر بشه) رو به بیشتر خواننده های ایرانی امروزی معرفی کرد. اونایی که حتی به شدت طرفدار دارن و یک عالمه آدم آهنگ هاشون رو هی گوش میدن و همراهشون می خونن اما خود خواننده به خودش این زحمت رو نمیده که یه شعر درست و حسابی بنویسه بعد براش آهنگسازی انجام بده. شعرهایی که از نظر وزن و خصوصا قافیه واقعا نا امید کننده هستند. گاهی با خودم میگم یعنی اینا حتی به خودشون زحمت نمیدن پاشن برن شعرشون رو به یکی که اصولش رو بلده نشون بدن. اگر اینقدر براشون مشکله که از یه آدم کمک بگیرن حداقل اونقدر مسئولیت پذیر باشن که چهار تا قافیه درست واسه شعرشون از یه اپلیکیشن جور کنن.

پاسخ:
پیش‌نهاد خیلی خوبی‌ئه! واقعن می‌تونه کمک‌کننده باشه براشون!

+ هرجا بحث این داستان می‌شه، پیش‌نهاد می‌کنم ملت این ویدئوی ممیزی رو ببینن. (-:
۱۲ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۰۶ احسان ابراهیمیان

کرک و پرم ریخت حقیقتا :)) دنیا داره ترسناک میشه

پاسخ:
بله! روزگاری‌ست غریب و پرفریب! (-:

سلام. جی‌پی‌تی 2 رو بی‌شک اوپن ‌ای‌آی نوشته و در اختیار گذاشته. ایشون احتمالاً فقط رو اشعار فارسی آموزشش داده یا نهایتن یه سری کارهای فاین تیونینگ انجام داده اگه کلش رو اون باشه.

پاسخ:
سلام...
اتفاقن یه‌مدت پیش بود که این نکته رو فهمیدم، ولی حس‌وحال این‌که بیام این پست رو ویرایش کنم نبود! آره، کلن این GPT-2 خیلی پروژه‌ی بزرگ‌تری‌ئه.
خلاصه که بسی ممنون بابت این‌که کار من رو راحت کردید. (-:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">