از هواپیما تا ناوچه
قطعن اشتباه نظامیای که باعث مرگ افراد عادی جامعه بشه خودبهخود دردناکتر از اشتباه نظامیایئه که باعث مرگ افراد نظامی میشه، که در همۀ دنیا هم -کم یا زیاد- مورد دوم همیشه اتفاق افتاده و میافته. اما با این وجود، کاملن میشه تفاوت معنیدار نحوۀ برخورد مردم با اشتباه دیشب ارتش و اشتباه دیماه سپاه رو بهصورت واضح دید، که عمومن از اولی با ابراز تأسف گذشتن اما واکنششون نسبت به دومی پر بود از خشم و انزجار.
مطمئنن این نگاه منفی نسبت به سپاه (در مقایسه با ارتش) بهدلیل فعالیتهای نظامی اون نیست -که کسی که منکر فعالیتهای مفید و لازم سپاه توی تأمین امنیت کشور میشه حتمن چشمش رو نسبت به قسمتی از حقیقت بسته- که بهنظر من کاملن ارتباط تنگاتنگی داره با حقی که سپاه در این سالها برای خودش قائل شده برای فعالیت موازی توی شاخههای غیرنظامی (بانکداری و سازمان هنری-رسانهای و راهسازی و ...) و انحصاری که توی این زمینهها بهوجود آورده. و باید بپذیریم که نتیجۀ نهایی و بلندمدتِ این تمامیتخواهیِ صرف اگه آبروریزی چندهفتۀ پیش مستعان نباشه، ایجاد تکصدایی توی زمینههای مختلفه، و چه چیزی بدتر از این.
البته که نمیشه تقصیر بهوجوداومدن چنین شرایطی رو فقطوفقط انداخت گردنِ تمامیتخواهی سپاه، که مثلن پروژۀ امیرخانی توی نیمدانگ پیونگیانگ بررسی این مسئله است که نفس تحریم یک کشور چهجوری میتونه باعث ایجاد تکصدایی توی اون کشور بشه؛ اما جدای از این بحث که خودش حدیث مفصلی رو در رد یا پذیرشش میطلبه، مطمئنن نمیشه منکر این شد که ادامۀ گسترش چنین فعالیتهایی، روزبهروز باعث ضعیفترشدنِ پایگاه سپاه بین مردم میشه. و رسیدن به روزی که مردم -بهخاطر این تمامیتخواهی- حق فعالیت نظامی رو هم برای سپاه قائل نباشن بدترین اتفاق ممکنه.
تفاوت زدن هواپیمای مسافربری و ناو توی رزمایش صرفا در مرگ نظامی و غیر نظامی نیست، حتی صرفا نخبه بودن اون هواپیما و سرباز بودن اون ناو هم تفاوت نیست، حتی این که مسئولیت هواپیما با سپاه بود این یکی با ارتش هم توجیه کننده واکنش مردم نیست گرچه همه اینهایی که گفتم دخیله در تفاوت واکنش به این دو اتفاق (مخصوصا مورد دانشجوی غیر نظامی با سرباز نظامی تفاوت مهمیه) اما یکی از مهمترین تفاوت هایی که به تفاوت واکنش بین این دو اتفاق دامن زد ظرف زمانی بسیار متفاوت اون دو تا بود.
الان کشور کمابیش تو یه رخوت نسبیه اما اون موقع التهاب توی کشور خیلی بالا بود و همدلی خیلی زیادی هم پشت سر اتفاقای قبلش توی کشور به نفع حکومت رخ داده بود، این همدلی برای کسانی که به هر دلیلی هیچ وقت دلشون با نظام صاف نبود سنگین بود و نمی تونستن به هیچ وجه قبول کنن که واقعا قاطبه مردم متاثر شدن از اتفاقی که برای سردار سلیمانی افتاد. اون اتفاق هواپیما بهانه لازم رو داد تا اون بغض فروخورده از همدلی رو خالی کنن اون آدما، و خُب اقلیت متعصب و احساسی همیشه پر سر و صداست حتی اگه تعدادشون زیاد نباشه. به نظر من عمده تفاوت ناشی از این تفاوت ظرف زمانی بوده.