از خودزندگینامه تا زندگینگاره
معنی و تعریف. خودزندگینامه یا اتوبیوگرافی به گونهای از زندگینامهنویسی اطلاق میشود که توسط خود فرد نگاشته شود. واژهی اتوبیوگرافی از کلمهی یونانی autobiographia گرفتهشده که در آن autos به معنای خود، bios به معنای زندگی و graphien به معنای نوشتن است. به نظر میرسد تعریف این گونۀ ادبی با اختلاف نظرهای بسیاری همراه بوده و به همین دلیل، مرزبندی جامعی برای آن ارائه نشدهاست. با این وجود، بیشترِ این تعریفها را میتوان به دو دستۀ کلی تقسیم کرد.
نخست: بعضی زندگینامۀ خودنگاشت را نوعی از زندگینامهنویسی بهحساب میآورند که در آن نویسنده زندگیاش را به قلم خودش روایت میکند. در واقع این گروه هر نوشتهای که نویسنده در آن حرفی از خود به میان آورده باشد را خودزندگینامه میدانند.
دوم: بعضی دیگر خودزندگینامه را در مقایسه با انواع ادبی دیگر تعریف میکنند. مانند تعریف لیون استراشی که خودزندگینامه را «دقیقترین و لطیفترین گونۀ نوشتاری» بیان کردهاست. این افراد خودزندگینامه را بهوسیلۀ ویژگیهای مشترک آن و دیگر گونههای ادبی تعریف میکنند؛ مانند انیس المقدسی که از این گونۀ ادبی بهعنوان تلفیقی از پژوهش تاریخی و داستانسرایی یاد میکند.
نخستینها. همانطور که قابل حدس است، اختلافات موجود در تعریف این گونۀ ادبی منجر به ناشناختهماندن زمان و مکان دقیق و اصلی پیدایش آن شدهاست. طرفداران تعریف نخست، کلمههای حکاکیشده بر قبور پیشینیان را قدیمیترین نوع خودزندگینامه میدانند. از آنجایی که مصریانِ عصرِ فراعنه به حکاکی فعالیتها و تاریخشان بر روی قبور، اهرام، معابد و مجسمههایشان مشهورند، ویل دورانت این گونۀ ادبی را دستآورد تمدن مصر باستان میداند و بر این عقیده است که برخی از پاپیروسهایی که از ادبیات مصر باستان به جا مانده، دربردارندۀ بخشی از اتوبیوگرافی است. پاپیروسهایی که تاریخ پیدایش آنها به 2000 سال قبل از میلاد برمیگردد. برخی دیگر از پژوهشگران اما بر این باور هستند که زادگاه خودزندگینامه تنها به مصر باستان منحصر نمیشود و این گونۀ ادبی در تمدنهای کهن دیگر، مانند بابل نیز ریشه داشتهاست. طرفداران تعریف دوم، با توجه به ساختار خاصی که برای خودزندگینامه درنظر میگیرند، آن را گونهای نو میدانند؛ همانند جورج مای که این گونۀ ادبی را جدیدترین گونۀ ادبی میداند. این گروه زادگاه خودزندگینامه را مغربزمین و ریشۀ پیدایش آن را در اعترافات مسیحیان نزد کشیشان میدانند. با وجود اینکه اعترافات سنت اگوستین (354-430 م) قدیمیترین اعتراف موجود است، اما بسیاری از پژوهشگران -مانند جورج مای- بر این باور هستند که خودزندگینامه با همهی ساختار فنیاش، با اعترافهای ژان ژاک روسو ظهور کردهاست و آنچه پیشتر با این عنوان شناخته میشده، تمامیِ چارچوبهای لازم برای این گونۀ ادبی را ندارد. با این حال، نمیتوان تمامی آثار نگاشتهشده با این عنوان در روزگاران قدیم را نادرست دانست. باید توجه داشت که هر اثر ادبی، در پیشینۀ خود، آثار دیگری دارد که به آن اثر جهت داده و باعث شکلگیری و انسجام آن شده تا به مرحلهای برسد که بتوان آن را در گونهای مستقل از دیگران و با عنوانی جدید عرضه کرد.
زندگینگاره چیست؟ با معنای کلی جستار و برخی از انواع آن در شمارۀ پیشین ایوان آشنا شدیم. زندگینگاره یا memoir و جستار شخصی دو فرم اصلیِ ناداستان هستند که شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند. واضحترین تفاوت زندگینگاره و جستار شخصی در دامنه و حجم آنها است. زندگینگاره داستانی اصلی از زندگی را روایت میکند؛ در صورتی که جستار شخصی کوتاه است و فضای کمتری در اختیار دارد. از طرف دیگر، موضوعات ظریفتر در جستارهای شخصی بهتر پرداخته میشوند و نویسنده سعی میکند بر یک واقعه یا یک تصویر تمرکز کند. کشف موضوع جدیدی در سفر به طبیعت، تجربۀ کوتاهی در مواجهه با یک بیماری، یا تجربۀ چشیدن یک غذای جدید موضوعاتی برای جستار شخصی هستند؛ درحالیکه در زندگینگاره طیف وسیعتری از وقایع، مورد بحث است و میتواند بازهای زمانی به بلندی تمام کودکی نویسنده را در بر بگیرد.
تفاوت خودزندگینامه و زندگینگاره در چیست؟ خودزندگینامه داستان کلی زندگی یک فرد است؛ درحالیکه زندگینگاره باید در یک حوزۀ خاص باشد که توجه خواننده را جلب کند. برای مثال، هر نویسنده یک اتوبیوگرافی دارد، اما در عین حال میتواند چندین زندگینگاره از اتفاقات مختلف زندگی خود داشته باشد؛ از دوران کودکیاش که در سختی گذشته گرفته تا بیماری درمانناپذیر برادر یا خواهرش یا تجربهاش از جنگ. در خودزندگینامه نویسنده مسیر کلی زندگیاش را مرور میکند و خواننده این مسیر را دنبال میکند، درحالیکه زندگینگاره در مورد یکی از تجربههای خاص نویسنده است؛ یعنی چیزی که هیچکس به اندازۀ خود نویسنده بر آن احاطه ندارد.
از برای تشکر. این نوشته، خلاصۀ تعمیمیافتۀ مقالهای منتشرنشده از حورا رضایی است. نگارنده بر خود لازم میداند از ایشان تشکر کند. منبع دیگر این نوشته، وبگاه ناداستان: بهتر از داستان است.
پینوشت: این نوشته در شمارۀ سوم ایوان (تابستان 98) چاپ شده. (همین مطلب در ویرگولِ ایوان در اینجا.)
تکرار مکررات: ایوان فصلنامهای است برای متن و داستان، زیر نظر کانون شعر و ادب دانشگاه شریف.