هُوم
محمد: توی اروپا با یهودیهایی صحبت کردم که میگفتن «ما اعتقادی به خدا نداریم» و وقتی میپرسیدم که آیا شما یهودی هستید، جواب میدادن «آره، ما یهودی هستیم، ولی به خدا اعتقاد نداریم»! تو به خدا اعتقاد داری؟
اسوِتا: اول از همه بگم که این سوال خیلی سوالِ شخصیایه؛ اما بله، تو میتونی یهودی باشی و خدا رو قبول نداشته باشی؛ چون در اصل یهود یه سنته. سنتیه که فرهنگ داره، موسیقی داره، غذا داره، رسم و رسومات داره. مثلن ما یه مراسم سنتی داریم به اسم پِسَح که همهجور آدمی توی اون شرکت میکنه. این یه مراسم مذهبیه، اما کسایی که توی اون شرکت میکنن لزومن مذهبی نیستن.
محمد: بله! اما موسیقی و فرهنگ و تاریخ و اینطور چیزها بر مبنای کشوره، نه مذهب...
اسوِتا: (لبخندِ تلخی میزند) ما برای سالها کشوری نداشتیم، برای قرنها، برای دوهزار سال. کشور ما... خونهی ما هرجایی بود که میتونستیم نفس بکشیم.
این کلمات قسمتی بود از صحبتهای محمد دلاوری با اسوِتا کُندیش، خوانندهی یهودیای که کودکیاش را در اسرائیل گذرانده، در کافهای در آلمان، در مستندِ تازهمنتشرشدهی متولد اورشلیم. مستندِ کوتاهی که دیدنش را بهشدت توصیه میکنم. روایتی از محمد دلاوری که در طول سفرش به یکی-دو کشور اروپایی، با چندین یهودی (از همین خانم کُندیشِ خواننده گرفته تا خاخامی یهودی و خبرنگاری که در جنگ 22روزه در ارتش اسرائیل بوده) صحبت میکند و نظرشان را در مورد صهیونیسم و اسرائیل میپرسد. هرچه نباشد، این 40 دقیقه فرصتی است برای شنیدنِ حرفهای آن طرف دعوا! فرصتی که کم پیش میآید.
در موردِ اول تا آخر مستند حرفهای زیادی میشود زد. کلن ساختههای حسین شمقدری را میپسندم. از انقلاب جنسیها و میراث آلبرتاها گرفته تا الفالف پاریس و همین متولد اورشلیمِ یکروزه. جدای از دغدغهمندیاش، اینکه موضوعاتی را انتخاب میکند که به هر دلیلی کمتر در جامعهی ما مورد بحث قرار گرفتهاند برایم قابل ستایش است. یکی از تکنیکهایِ جالبی هم که تقریبن در همهی مستندهایش مشهود است این است که درست است که در ساختههایش هر حرفی را میزند و هر ایدئولوژیای را به مخاطب نشان میدهد؛ اما آخرِ کار، مستند را با چیزی که تفکر و اعتقاد خودش است به پایان میرساند تا بیشتر در ذهن مخاطب بماند. خیلی زیرپوستی و شیک! فعلن همین...
+ دیدنِ این ویدئو را از دست ندهید. اولش جالب بود و آخرش زیبا.