یـکَلَمِهـا
همیشه پس ذهنم به قدرت کلمهها اعتقاد داشتم. بارها برایم تاثیرشان ثابت شده بود. برای همین معتقدم که اگر چشمِ انسانها هم دروغ بگوید، نوشتههاشان دروغ نمیگویند. آدم شاید بتواند خودش را پشت حرفهایی که میزند و یا حتا برق چشمانش پنهان کند، ولی پشت کلمههایی که مینویسد نه. دو روز پیش برای چندمین بار این حرفها از ذهنم گذشت و دوباره بر صحتشان مهر تایید زدم. از جمع سیواندی نفرهمان، چیزی حدود هفت هشت نفر را مدتی بود که، هرچند خاموش، پیوسته میخواندم. وقتی کسانی را که فقط کلمههاشان را خواندهای برای نخستینبار میبینی، مطمئن باش قرار نیست سخت متعجب شوی؛ قرار نیست چیزهای خیلی متفاوت و تازه کشف کنی؛ الا مقداری حالِ خوش و مهربانی و صمیمیتی خالصانه که فقط با «حضور» میتوان حسشان کرد. وگرنه مطمئن باشید که سادگیِ پشتِ کلماتِ یک نفر، همان سادگیِ خودش است. شیطنتها و عمیق بودن و اعتقادات و تفکراتش نیز هم. و چه زیبا گفته که «کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَة.» شجرهی طیبهای که «أَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء.» همین...