به وقتِ ...
امشب، بعد از چند روزِ خستهکننده و دادن میانترم ریاضی 2، رفتم سینما مرکزیِ میدان انقلاب. برای سانس ساعت 8ونیم هم «لاتاری» را داشت و هم «به وقت شام» را. دومی را انتخاب کردم. نخستینش باشد بعد از میانترم معادلات! فیلم نکتههای مثبت خوبی داشت. آدم خسته نمیشد. رگههایی از طنز هم بین اعضای داعش داشت که به نظرم داستان را از یکنواختی در میآورد. قسمتی از دیالوگهای بین یونس و افراد داعش که بر اساس آیههای قرآن بود برایم جالب بود. نمیخواهم در مورد کلیت داستان نظر بدهم. آنها که باید، نظرم را میدانند. اما اگر بخواهم با کارهای قبلی حاتمیکیا مقایسهاش کنم، باید بگویم کمی از لحاظ تاثیرگذاری ضعیفتر بود. مثلن «آژانس شیشهای» به خوبیِ هرچه تمامتر حرفش را میزند. «بادیگارد» هم همینطور. اما تاثیرگذاریِ حرفِ «به وقت شام» در مخاطب به اندازهی دو فیلم قبلی نیست. شاید به خاطر شخصیتپردازیِ فیلم باشد که [به نظرم] به اندازهی حاج حیدرِ «بادیگارد» و حاج کاظمِ «آژانس شیشهای» قوی نیست.
بعدننوشت: دوباره فیلم را دیدم. حرف آخرم را پس میگیرم!