شپشِ پشۀ شهریور!
نشستهبودیم و با هم املاءبازی میکردیم. اینطوری که با یک کلمۀ دلخواه شروع کردیم و بعد باید کلمهی دوم رو طوری میگفتیم که دو حرف اولش همون دو حرف آخر کلمۀ قبلی باشه، و بعد کلمۀ بعد هم بههمین شکل و قس علی هذا. هرکس هم که زودتر کلمۀ مناسب رو میگفت توی موبایل من تایپش میکرد. تکرار کلمات هم طبیعتن پذیرفتی نبود. درنهایت ۱۰۱ کلمه رو با همین نظم نوشتیم که میتونید چند کلمۀ ابتدایی رو در تصویر ببینید. حالا...
حاشیه: بازی نابیئه! برای دورهمیها و طبق تجربه، برای همۀ سنین. میشه به فرمهای مختلفی هم درش آورد. اگه بازیکنها بزرگان، جذابتره که بهصورت مسابقه انجام بشه: افراد دور میشینن و هردفعه، بهصورت چرخشی، یک نفر یک کلمه رو بهعنوان کلمۀ شروع مشخص میکنه و بعد همه در یک زمان مشخص (مثلن یک دقیقه) باید با همین نظم کلمات بعدی رو برای خودشون بنویسن. درنهایت هم هرکسی کلمات خودش رو برای بقیه میخونه و اونی که تعداد کلمۀ بیشتری نوشته یک امتیاز میگیره. بعد هم میریم سراغ دور بعد و باز هم قس علی هذا. اما اگه بازیکنها تازه خوندن و نوشتن یاد گرفتهن، احتمالن بهتره که -مثل ما- با همراهی یک بزرگتر دورِ هم بشینن و بعد بهترتیب (حتا بدون ترتیب) و با همین نظم کلمهها رو دونهدونه بگن و یهجا (کاغذ، گوشی، لپتاپ، لوح گلی، برگ درخت انگور یا...) بنویسن. این شکلی این فرصت بهوجود میآد که بچهها تعدادی کلمۀ جدید هم یاد بگیرن. حرف آخر حاشیه هم اینکه، اگه یک دور در هر فرمی بازیش کنید، میبینید که بسیار ساختار انعطافپذیری داره و میشه با وضعِ قوانینِ دلخواهِ مختلف، بامزهتر، سختتر یا آسونترش کرد.
متن: وسط بازی خودمون، یهجا رسیدیم به کلمۀ «ارتفاع»؛ پس کلمۀ بعد باید با الف و عین شروع میشد. داداش بزرگتر خیلی جدی به سقف خیره شد، بعد از چند ثانیه برگشت سمت من، و داد زد: «اَ! علیاکبر!» ((-: