چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۵۶ ب.ظ
شازده‌جان!
تو می‌خواستی بدانی ساعت چند است
و من ساعت آفتابیِ در سایه بودم...
سَرگَشتِۀ مَحض‌ایم و دَرین وادیِ حِیرَت
عاقِل‌تَر اَز آن‌ایم کِه دیوانِه نَباشیم
حتا هنوز هم، هم‌چنان همین!
تا ببینیم خدا چی می‌خواد...
عاقِل‌تَر اَز آن‌ایم کِه دیوانِه نَباشیم
حتا هنوز هم، هم‌چنان همین!
تا ببینیم خدا چی می‌خواد...
بایگانی
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۲)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱)
- آبان ۱۴۰۱ (۱)
- مهر ۱۴۰۱ (۱)
- شهریور ۱۴۰۱ (۲)
- تیر ۱۴۰۱ (۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۳)
- فروردين ۱۴۰۱ (۱)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱)
- مهر ۱۴۰۰ (۳)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱)
- تیر ۱۴۰۰ (۴)
- خرداد ۱۴۰۰ (۲)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۱)
- فروردين ۱۴۰۰ (۵)
- بهمن ۱۳۹۹ (۳)
- دی ۱۳۹۹ (۴)
- آذر ۱۳۹۹ (۱)
- آبان ۱۳۹۹ (۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۳)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱)
- مرداد ۱۳۹۹ (۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۲)
- خرداد ۱۳۹۹ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۵)
- فروردين ۱۳۹۹ (۵)
- اسفند ۱۳۹۸ (۵)
- بهمن ۱۳۹۸ (۲)
- دی ۱۳۹۸ (۴)
- آذر ۱۳۹۸ (۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۵)
- شهریور ۱۳۹۸ (۵)
- مرداد ۱۳۹۸ (۷)
- تیر ۱۳۹۸ (۸)
- خرداد ۱۳۹۸ (۱۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۷)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۱)
- بهمن ۱۳۹۷ (۲)
- مهر ۱۳۹۷ (۶)
- شهریور ۱۳۹۷ (۴)
- مرداد ۱۳۹۷ (۱۰)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۷ (۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۲۱)
- فروردين ۱۳۹۷ (۲۱)
- اسفند ۱۳۹۶ (۹)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲)
- دی ۱۳۹۶ (۴)
- شهریور ۱۳۹۵ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۱)
- فروردين ۱۳۹۵ (۲)
- اسفند ۱۳۹۴ (۱)
- بهمن ۱۳۹۴ (۲)
- دی ۱۳۹۴ (۱۱)
- آبان ۱۳۹۴ (۱)
- مهر ۱۳۹۴ (۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۲)
- تیر ۱۳۹۴ (۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۱)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲)
- بهمن ۱۳۹۳ (۱)
- دی ۱۳۹۳ (۲)
- آذر ۱۳۹۳ (۱)
- شهریور ۱۳۹۳ (۱)
- تیر ۱۳۹۳ (۴)
- خرداد ۱۳۹۳ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۵)
- اسفند ۱۳۹۲ (۶)
- بهمن ۱۳۹۲ (۱)
- دی ۱۳۹۲ (۵)
- آذر ۱۳۹۲ (۱۰)
- آبان ۱۳۹۲ (۶)
آخرین مطالب
- ۰۲/۰۲/۱۴غمِ حقیقت یا موفقیت؟
- ۰۱/۱۲/۲۹با سیاوش!
- ۰۱/۰۸/۰۳نقش انسان دانش‌گاهی؟
- ۰۱/۰۷/۰۵اِقتَدَرَ، یَقتَدِرُ
- ۰۱/۰۶/۲۹دست‌ت رو به‌م بده، برگردیم عقب...
- ۰۱/۰۶/۱۰چون تو در آن دیار هزاران غریب هست
- ۰۱/۰۴/۰۲🐤
- ۰۱/۰۳/۲۶دربندِ بلاهت
- ۰۱/۰۲/۲۶🐤: شب‌نامه
طبقه‌بندی موضوعی
-
شخصی
(۸۹) -
فیزیک
(۱۹) -
کتابها
(۳۳) -
گنجشکانه
(۵۶) -
خاطرات کوتاه
(۹) -
بامداد و مشتقات
(۷) -
داستانهای کوتاهِ کوتاه
(۶) -
از هر دری سخنی
(۲۱) -
مسئلهی روز
(۳) -
فیلم و تئاتر
(۵) -
گالیلئونل
(۷) -
نظمگونه
(۱۰) -
دکلمه
(۷) -
المپیاد فیزیک
(۴) -
قدیمیجات
(۴۷)
۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۰۷
خورشید
خورشید
حتی همین هم لحن امید رو داره. همینه که به استادم می‌گم به جای آثار نویسنده‌های عهد قدیم، دلم می‌خواد روی نوشته‌های وبلاگ‌نویس‌ها کار کنم.
پاسخ:
همیشه از نقدشدن خوش‌م اومده. چه توی مسائل علمی و چه توی نوشتن.
+ البته همه‌ی تلاش‌م این بوده که گنجشکانه‌ها لحن جدیدی داشته باشن! (-:
۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۴۶
خورشید
خورشید
گنجشکانه‌ها لحن خودت رو دارند. موقع نوشتن هرنگارنده‌ای برای یک خواننده‌ی آرمانی می‌نویسه. کسی که کاملا زیر و بم کلام و مفاهیم توی ذهن نویسنده رو درک می‌کنه. البته لزوما شخص حقیقی نیست ولی هر مخاطبی، بسته به نگاه خودش، تا حدی دریافت می‌کنه. وقتی وارد قالب‌های روزنامه‌نگاری و پژوهش و نوشته‌های مخاطب‌محور می‌شیم، این قضیه به هم می‌خوره. نویسنده باید طوری بنویسه که هرکس قراره اون رو بخونه، کامل دریافت بکنه مطلب رو. گنجشکانه‌ها از جنس اولی‌اند. من هم دوست‌تر دارمشون.
خوب می‌نویسی ظریفی. بیشتر بنویس بیایم له و لورده‌شون کنیم پر و بال بگیری.
پاسخ:
ناخودآگاه موضوعی که گفتید رو حس کرده‌بودم، ولی هیچ‌موقع این‌قدر خوب دسته‌بندی نشده‌بود توی ذهن‌م. خلاصه که بسی ممنون!
ناخودآگاه موضوعی که گفتید رو حس کرده‌بودم، ولی هیچ‌موقع این‌قدر خوب دسته‌بندی نشده‌بود توی ذهن‌م. خلاصه که بسی ممنون!
+ چه خوب! (-:
++ چشم! تا جایی که وقت‌م اجازه بده، سعی می‌کنم بیشتر بنویسم.