امید ظریفی

امید ظریفی
سَرگَشتِۀ مَحض‌ایم و دَرین وادیِ حِیرَت
عاقِل‌تَر اَز آن‌ایم کِه دیوانِه نَباشیم

حتا هنوز هم، هم‌چنان همین!
تا ببینیم خدا چی می‌خواد...
بایگانی
دوشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۵۱ ق.ظ

‌‌

مردک با آن همه دبدبه و کبکبه، منفردن بلند شده آمده روی صحنه و از بر نطق می‌کند که "با همگان به سر شود، با تو به سر نمی‌شود!" خب آخر نمک‌به‌حرام، شیخ‌مان جلال‌الدین در گور لرزید با این شعرخوانی‌ات. اهل قسم بستن به در و دیوار نیستم؛ ولی جان تو نباشد، به جان خودم، دنیایی دارم عقب این مصرع.

راستی دم‌غروبی برایت پرتقال پوست کندم شازده. پلاسید! کجایی؟

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۰۶
امید ظریفی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">